تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
شاهی که ولی بود و وصی بود
علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود
ادامه مطلب ...
هر نفس آواز عشق میرسد از
چپ و راست
ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست
ما به فلک بودهایم یار ملک
بودهایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
ادامه مطلب ...
با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
ادامه مطلب ...
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی