گامی چند ...

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

گامی چند ...

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

این کفر نباشد سخن کفر نه این است

تا صورت پیوند جهان بود علی بود
تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود

شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود

ادامه مطلب ...

منزل ما کبریاست

هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست
ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

ادامه مطلب ...

هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می‌کنند

با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش است
با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است

نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است

ادامه مطلب ...

جلوه معشوق

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت


ادامه مطلب ...

پناه

جز آستان توام در جهان پناهی نیست

سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست


ادامه مطلب ...

تو کمان کشیده و در کمین

چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی

که اگر کنی همه درد من به یکی نظاره دوا کنی


ادامه مطلب ...