گامی چند ...

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

گامی چند ...

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

محنت دنیا نبود پایدار

بی گنهی نزد شهی محتشم
گشت به قتل چو خودی ، متهم

گفت که تا پرده ز کارش کشند
بر سر بازار به دارش کشند

چون سخن از دار و رسن شاه گفت
مرد توکلت علی الله گفت

ادامه مطلب ...

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

تاکی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

ادامه مطلب ...

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست

ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست

خفتگان را چه خبر زمزمه ی مرغ سحر؟
حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

ادامه مطلب ...

معشوق همین جاست بیایید بیایید

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

ادامه مطلب ...

برو مقصود از آن گفتار دریاب

اگر بینى در این دیوان اشعار
خرابات و خراباتى و خمار

بت و زنار و تسبیح و چلیپا
مغ و ترسا و گبر و دیر و مینا

شراب و شاهد و شمع و شبستان
خروش و بربط و آواز مستان

مى و میخانه و رند خرابات
حریف و ساقى و نرد و مناجات

ادامه مطلب ...

تو خوشی و خوب و کان هر خوشی

باده کاندر خم همی‌جوشد نهان
ز اشتیاق روی تو جوشد چنان

ای همه دریا! چه خواهی کردنم؟
وی همه هستی! چه می‌جویی عدم؟!

تو خوشی و خوب و کان هر خوشی
تو چرا خود منت باده کشی

ادامه مطلب ...

الهی به امید تو

به نام آن که جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت

ز فضلش هر دو عالم گشت روشن
ز فیضش خاک آدم گشت گلشن

ادامه مطلب ...